امروز تلخترین روز زندگی من بود.
برای همیشه و تا ابد از عشقم جدا شدم.
نمیدونم دیگه بتونم ببینمش یا نه!
به نظر شما میتونم فراموشش کنم.
کمکم کنید!
خیلی دوسش داشتم...
فردا بدترین وتلخ ترین روز زندگی منه!
من فردا برای همیشه از عشقم جدا میشم. نمیدونم چیکار کنم.دارم دیونه میشم.
حالم داره از خودم به هم میخوره که دوباره نتونستم بهش بگم دوسش دارم. من خیلی بی عرضه بودم که به همین راحتی دارم از دستش میدم. دیگه نمیتونم چیزی بنویسم. حالم اصلا خوب نیست.
برای من دعا کنید...
برای اعظم عزیزم که همیشه دوستش دارم
از تو می نویسم:
از تو می نویسم چون اگر تو نباشی نابودم
از تو می نویسم چون دلم با توست
از تو می نویسم تا وقتی که توانی در این دستهاست
می نویسم روی ذره ذره ی دلم که اعظمم همیشه عاشقت خواهم بود...
اگه یه روزی ترو ازم بگیره هیچی نمیتونم بگم
چون خودش ترو داد و خودشم گرفته..
اگه یه روزی نشه که دیگه باتو باشم ..
میام اینجا فقط مینویسم:
خدا نخواست ما باهم باشیم...
ولی بدون اون روز روز مرگ عشق منه
اعظم من عزیز دلم | |
وقتیکه عاشق چشمات شدم تازه فهمیدم که زیبایی چیست وقتیکه تو رو در قلب کوچکم جای دادم تازه صدای ضربان قلبم را شنیدم وقتیکه دست در دستان تو نهادم تازه معنای گرمی را درک کردم هنگامیکه به یاد تو هستم می فهمم که آرامش چیست و هرگاه به جدایی می اندیشم کنار خود سایه مرگ را می بینم |
دل شکسته.... | |
زمانی که گلدان شکست پدر گفت:حیف خواهرم گفت: مال من بود مادر گفت:عمرش کوتاه بود برادر گفت:زیبا بود زمانی که قلب من شکست هیچکس حتی آخ هم نگفت |
اعظمم
می خواهم تو را در خواب ببینم.
بیشتر می خوابم تا تو را
بیشتر در خواب ببینم...
اگر بدانم مردگان نیز خواب می بینند
.......می میرم.......
تا تو را همیشه در خواب ببینم